نمیدونم همه کسایی که تجربه زندگی خوابگاهی رو دارن این حسو دارن یا نه، اما من از وقتی رفتم خوابگاه تا لحظه اخر حضورم هیچ وقت اونجا احساس راحتی نکردم. کاری به بدی و خوبی اون دوره ندارم اما باعث شد من یه چیز جدید رو حس کنم و اونم اینکه تو خونه خودت بودن لذت داره. 

حالا بهش اضافه میکنم که تو خونه خودت بودن و بیکاری لذت داره شاید امسال از اول مهر تا الان حتی یه روز بی دغدغه نداشتم دیگه واقعا داشتم دیوونه میشدم واسه یه روز لش کردن تو خونه بلاخره رسید به لطف پیروزی انقلاب. اینکه همه میپرسیدن تعطیلات کجا میری با لذت میگفتم خونه! 

برگه تصحیح نکرده نداشتم، پروپوزالمو تحویل داده بودم، اتاقم مرتب بود، مهمون نداشتم و مهمونی نباید میرفتم خلاصه عالییی یه روز کامل لش کردم به قدر مکفی خوابیدم حتی الگو دوخت یه لباسم کشیدم و فرداش بعد از مدت ها با حس خوب بیدار شدم و با علاقه رفتم سرکار 

یکی از چیزایی که گاهی ذهنمو مشغول میکنه اینه که اگه عروسی کنم و جایی که بهش میگم خونه تغییر کنه آیا اونجا هم این حسو خواهم داشت؟ یا باید برای استراحت و تجدید قوا دوباره به همین اتاق برگردم؟ سخته که تصور کنم جای دیگه ای خونه باشه 

وابستگی من به محیط و ابزارم زیاده، هیچ جا خونه ام نمیشه، هیچ پتویی پتو خودم نمیشه، هیچ گوشی و لب تابی مثل وسایل خودم نمیشه، هیچ چایی چایی خونه خودمون نمیشه، هیچ هندزفری مثل مال خودم نمیشه، و هزاران جمله این شکلی برای وسیله هام 

شاید این دلیل محکمیه که من هیچ وقت نمیتونستم مهاجرت کنم، وابستگی زیاد، عدم انعطاف پذیری 

چرا موهامو رنگ نمیکنم؟

به اندازه دخلت خرج کن

از لذت های دنیا، تو خونه موندن

خونه ,  ,یه ,نمیشه، ,تو ,کنم ,نمیشه، هیچ ,تو خونه ,یه روز ,خودم نمیشه، ,این حسو

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دیجی کنکور | برنامه ریزی برای کنکور و مشاوره کنکور * درباره خواص آلومینیوم کد تخفیف دیجی کالا برج خنک کننده | برج خنک کن | قیمت برج خنک کننده سوالات گام به گام بتن ساز و بتن ریز درجه ۳ فنی حرفه ای نمونه سوالات اصناف آموزش و پرورش نرم افزار Hhttt وبلاگ شخصی مهدی الماسی